رمانتیک
-من صبورم اما ...
به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم..
یا اگر شادی زیبای تو را به غم غربت چشمان خودم می بندم..من صبورم اما ...
چقدر با همه ی عاشقیم محزونم..
و به یاد همه ی خاطره های گل سرخ مثل یک شبنم افتاده زغم مغمومم..من صبورم اما ...
بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم..
بی دلیل از همه ی تیرگی تلخ غروب و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور می کند می ترسم..من صبورم اما ... http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/25.gi<**ادامه مطلب...**>f
گهواره خواب رفته در آغوش آسمان شب را شروع کرده خداوندگارمان
شاید یکی نبود که با ما یکی شود شاید (یک نبود یکی بود )داستان
آغاز هیچ حادثه ی تازه ای نبود تنها برای این که بگوییم همچنان
آقای گرگ مادر بزغاله ها که شد خانم بزی که پشت در قصه بی نشان
شنگول های قصه ی ما منگ می شوند با این سه چار حبه ی انگور در دهان
ازخواب ناز هر چه پس از ما پریده ایم گهواره زیر دست خدا هی تکان ...تکان